۱ ساله پیش یکی از اشناها ک اصلاااااااا فکرشو نمیکردم اومد خاستگاریم و ب دلایلی نشد پدرش نخواست..منم گفتم اوکی بیخیال. اون اقا میگفت یا من یا هیچکس ولی بعداز ۴ ماه عقد کرد من شوکه شدم. گذششششت بعداز چند ماه ک منو دید تنها اومد دنبالم ک میخوام عذر خواهی کنم من سر لج با پدرم رفتم با این عقد کردم و میخوام طلاق بگیرم من دیوونه توام .خلاصه شمارمم داشت من مسدودش کرده بودم حالا هر مدت ب مدت پیام متنی میده ک دلتنگتم تروخدا جوابمو بده من دارم جدا میشم ولی از چشم افتاده چون خیلی حرف عوض کرد .از طرفیم من با یه پسریم ک خیلییییییی خوبه خیلی نمیخوام زندگیم بخطر بیوفته مسدود هست از همه جا
نه اصن مهم نگیر ب حرفش گووش نکن زندگی خوتو بکن و با اونی ک دوسش داری ازدواج کن نه با کسی دوسش نداشه باشی پس فردا باز مجبور باشی جدا شی پس باهموونی ک دوس داری بااش گلم