هر موقع می خوایم بریممیگن از دور روز قبلش باید خبر بدید که ما مثلا براتون تدارک بببنیم البته از دوروز قبلم خبر میدیم آخرش یه زرشک پلو با مرغ درست می کنن باز من به شوهرم همیشه میگم بهشون بگو از یه روز قبل اینقدر حساسن شوهرمگفت دیگه ماه رمضون چیزی نمیخواد یه نون پنیر با چاییم بخوریم سیر میشیم صبح بهشون میگم که امروز صبح بهشون گفت ولی باز بهونه آوردن که چرا دیر گفتی چرا الانگفتی تعجب می کنم رفتارشونو می بینم چون مادر خودم اینطوری نیست دادشم اینا صبح میگن ما داریم نیاییم برلشون تا ناهار دوجور غذا درست می کنه بتظرتون حرکتشون درسته شوهرم خیلی ناراحت شد بهشونگفت پس نمیاییم
منم این مشکل رو با خواهرم دارم مادرم خیلی اذیته کسی کمکش نمیکنه هروقت بخوام برم اونجا همش مادرمو اذی ...
چهمی دونم شوهرم بهشون گفت کاری نکنید حتی نون وپنیرمخودمون میاریم فقط دور هم باشیم مادرش گفت این چه حرفیه همه چی هست دوباره زنگ زد گفت چرا دیر گفتید فردا شب بیایین شوهرمم گفت ما نمیاییم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ببین اسی یا عادتشونه باید قبلش خبر بدی ...یا قصدشون دعواو دلخوری را انداختنه
هیچوقت پیگیر مساله نشو که میشه جنگ براتون تا اخر عمر..کلا بیخیال دسیسه ها باش هفته ای یبار بعد شام برینو بیاین تموم..اگرم خاستی براشام خو دو روز قبلش بهش بگو حله