خانوما شما هم مادرشوهراتون اینجورین

به جد مادرم قسم از ته دل برات دعا کردم 😍

ببین ایرادی نداره دخترشون رو دوست دارن

ایرادش اینه که گاهی شک میکنی انگار پسر کارگر براشون

البته من مشکلی با کمک به خانواده ندارم فقط کاش یه مقابله ای هم داشت یه وقت اونها براش کمک بودن

ولی کمک حمایت فقط برای دختره

بدون دعوت نرو .اگرم نرین ناراحت میشه و میگه چرا نمیاین بزار ناراحت شه .هم اینطوری میگه هم اونطوری ب دهن دخترش نگاه میکنه و میگه چرا دیر گفتین(البته ب گفته خودت شایدم واقعا مدلش اینطوریه).

در هر صورت ب روش بیار ک ما میخوایم بیایم ولی خودتون اینطوری میکنین پس بهتره هر موقع اوکی بودین دعوت کنین.

کلا من مدلم اینطوریه نه دوست دارم بدون دعوت کسی بیاد خونمون نه خودم بدون دعوت میرم.حتی سرزدن.شده مثلا ب دوستم ک همسایه هستیم میگم امشب برا شام بیا خونمون.یا نخوام شام بیاد و فقط بخوایم همو ببینیم میگم ساعت ده اینا واسه شب نشینی بیا.در کل با اینکه دوستیم هم با خبر قبلی میریم و میایم

نه کاری نداره ولی من حدس میزنم شاید اون روز تو خونه اسباب پذیرایی نداشته باشند یا سر و وضعشون مناسب نباشه

اره اینم هست خب ادم دوست داره با پدر مادرش این حرفا نباشه و راحت باشه بنده خدا همسرتون چقد ناراحت میشه.

ولی خب با دیگران باید رعایت شه .البته من هنوز ازدواج نکردم بعد ازدواج با شناختی ک از خونوادم دارم این رسمی بودن و دعوت کردن نکردن رو دوست ندارم.دوست دارم‌ راحت باشیم.ولی با دیگران نه رعایت میکنم حتما.و درمورد پدر ومادر همسرم فقط اون دوتا اگه ادمای صمیمی باشن و همسرم بخواد اونم راحت میگیرم ولی اگه ببینم نه اذیت میشم حتما رسمی برخورد میکنم ک حریمها حفظ بشه.چون ی موقع هست همین رفت و امدای کاه و بیگاه و صمیمیت بیش از حد ایجاد دلخوری و توقع بیجا میکنه یا مثلا اونا سرزده بیان و ببینن خونه نامرتبه(ی موقعهایی ادم واقعا حوصله نداره ب کارای روزمرش برسه)بخوان خرف بزنن و دخالت کنن اون موقع دیگه خودم حد وحدود رو مشخص میکنم.چون الانم همینطوریم بسته ب طرف مقابلم برخورد میکنم مثلا همین دوستم ک گفتم واقعا دختر خوبیه ولی چون براش مهمه تو حالت نامرتب نبینیش و رسمیه منم همینطور همیشه دعوتش میکنم هیچکدوم سرزده کاری نمیکنیم همیشه قبلش هماهنگیم باهم