سلام دوستان من دوروز دیگه ۴۰هفته میشم ،یه هفتس خانواده شوهرم افتادن گردنم باید هی کار کنم اعصاب واسم نذاشتم همش استرس همش عصبیم میکنن تازه باید چیزی هم نگم ،شوهرمم پیشم نیس ،،پدر شوهرم مریضه همش دکتر همش استرس دارم مریض نشم ،،قرار تا سر ماه بمونن ک من زایمان کنم بعد تازه بامن بیان شهرستان دیگه صبر ندارم واقعا دوس دارم بچه هنوز بدنیا نیاد کاش الان ۳۸هفته بودم ،،شما جای من بودید چکار میکردید الان خوبه بعد زایمان چطور تحمل کنم خونمو دم ب دقیقه کثیف میکنن بعد زایمان هم باید نوکریشون کنم ،،چطور بزارم ب بچه نزدیک شن