2777
2789
عنوان

وای اخه چرا ای خدا+ عکسش

1312 بازدید | 49 پست

وای دختر یکی از اقوام سواد اصلا نداره یعنی بخدا ۱۰۰ هزار تومن رو هم نمیتونه بشماره رنگ ها رو بلد نیست خلاصه بی سواده 

بعد الان چند سال شوهر کرده همه جا میره گردش شوهرش برا شب ولنتاین براش یه مهمونی گرفت فرداش بردش کیش 

بعد براش ماشین پژو پارس خرید 

خلاصه سنگ تموم گذاشت 

اخه چرا بعضی ها اینقدر خوش شانس هستن 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واووو چه خوشحال شدم براش😁😁🎈

خانوم بادکنکی:پنجمین کاربریمه از سال ۹۲🎈🎈🎈🎈بحث بابیشعور ممنوع😑فاز اونایی که تاپیک میزنن و میگن نظر نده اگه موافق نیستی یا اگه نظر بدی میگن اعتقاداتت بزار برا خودت نکن بزور توی سر دیگری رو درک نمیکنم /:اینجا دفتر خاطراتت نیست که دست هرکی دلت بخواد بدی برات یادگاری بنویسه یه سایت عمومیه نمیخواستی کسی دخالت نکنه اینجا نمینوشتی فازت درک نمیشه به مولا 😐😐من دخترم دختررر بادکنک دوست دارم به خودمم مربوطه میزارم تو پستام😒🎈اونروز یه خانوم میگفت: بادکنک برا ما ترکا معنی پوچ و توخالی بودن طرف میده منم اینجوری😶😐 نگاش میکردم توی تاپیک (خودم ترکم😍)🎈🎈🎈🤔فکر اینکه ندای لبیک از کعبه بلند بشه دیوونم میکنه😍الهم عجل الولیک الفرج🎈🙂❤!

اونا مثله ما فضولی نمیکنن خدا بهشون شانس میده😅

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

چون خدا خواست بهش حال بده

 نمی تونم بهت قول بدم همه مشکلاتت رو حل میکنم ولی بهت قول میدم که مجبور نیستی تنهایی با همشون رو به رو بشی 🙂 من هیچ وقت نصیحت نمیکنم منم‌میشینم پا به پات غصه میخورمو میگم : مجبور نیستی همیشه خوشحال باشی،همیشه بخندی!حق داری اگه یه وقتایی دلت بگیره اما باید بدونی یکی تو این شرایط پشتته و من برای تو دقیقا همون یکیم ♡♡♡من جای همه دنیا و آدماش عاشقتمو دوستدارمو تا اخر عمر برات می مونم اصلا ب قوله یکی از کاربرای اینجا من حتی از ناراحت شدنی ک دلیلش تو باشیم لذت میبرم💍❤ من از زمانی که او دوستم دارد در چشم خود ارجمند می آیم💜☺ ( عاشق شعرو ادبیاتم ) 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز