2777
2789
عنوان

مهمونی دعوتمون کردن... 😐😐

198 بازدید | 11 پست

سلام. تو این اوضاع عموم اینا افطاری دعوتمون کردن.

منم تو دوران کرونا هیچ جا نرفتم فقط بخاطر دکتر رفتن چند بار اومدم خونه مادرم اینا یعنی فقط با مادرم اینا در رفت و آمد بودیم . ولی خانواده م با عموم این ها هم در رفت و آمد بودن . خوشبختانه هیچ کدوم تا الان مشکلی نداشتن  و میشه گفت ب واسطه پدر و ماذرم ما هم با خانواده ی عمو هام در ارتباط هستیم یه جورایی😐

حالا افطاری دعوت کردن . موندیم چ کنیم .. دو دلیم بریم یا ن... شوهرمم میگه من نمیدونم دیگه خودت تصمیم بگیر ...

چ گیری افتادیم خدایا با این کرونای لعنتی 😭😭

خدایا راضی ام ب رضای تو....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من دو ماه و نيمه پدربزرگ و مادربزرگمو نديدم با فاصله ي دو خيابان

انگار بي حس شدم اوايل از دلتنگي گريه ميكردم

الان عادت كردم به اين وضعيت حتي پدر و مادرم رو هر ده روز يكبار ميبينم

بقران فقط اندک شمار مث ما هیجا نرفتن 

من و دخترم کم کاری تیرویید داریم. متاسفانه مجبوریم بریم دکتر و آزمایش بدیم. دخترم ۳ ماه و خودم ۶ ماهه آزمایش ندادیم هر چی ب دکترش گفتم نبرم گفت نمیشه باید آزمایش بده ... خودم چون حومه تهران زندگی میکنم دکترش داخل تهران مجبورم بیارم خونه مادرم ک بریم دکتر و آزمایشگاه. 

از بس رعایت کردیم والا الان همه عادی زندگی میکنن نمیدونیم ول کنیم یا ن... موندم بخدا چ کنم. خودمم خیلی ترسوام 

خدایا راضی ام ب رضای تو....
منم امشب مهمونی دعوتم امکان نداره برم 😖  دوستامم برای تولدم میخواستن بیان خونمون بازم نذاشتم& ...

منم میترسم ولی موندم چیکار کنم. بخدا خسته شدیم از این وضع .. 

خدایا راضی ام ب رضای تو....
من و دخترم کم کاری تیرویید داریم. متاسفانه مجبوریم بریم دکتر و آزمایش بدیم. دخترم ۳ ماه و خودم ۶ ماه ...

دقیقا منم باردارم یه دختر کوچیکم دارم خونه مامانمم تنهاست مامانم ولی همه همه جامیرن میان بخدا دستام میسوزه اه

الهی....گاهی....نگاهی(همه زندگیم دخترام)
من دو ماه و نيمه پدربزرگ و مادربزرگمو نديدم با فاصله ي دو خيابان انگار بي حس شدم اوايل از دلتنگي گر ...

منم سه ماه بود ندیدمشون . پریروز رفتم خونشون با ماسک نشستم اون سر اتاق .تازه دروغ گفتم بچه م خواب بوده نیاوردم. و دروغ گفتم روزه م ک چیزی نیارم بخورم . 

خدایا راضی ام ب رضای تو....
منم داره سه ماه میشه که با دو تا بچه ی کوچیک تو خونه موندم.فقط یه بارخونه ی مامانم رفتم که اونا هم ه ...

باز خوبه مال شما رعایت میکنن . خانواده ی من میرن خونه پدر بزرگم همه جمع میشن ... ولی من تو دو ماه ۳ بار اومدم خونه مادرم اونم یا فقط رفتم دکتر یا رفتیم آزمایشگاه . تن و بدنم میلرزه هر بار رفتیم آزمایشگاه

خدایا راضی ام ب رضای تو....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز