تو جمع خانوادگی داشتیم پاستور بازی میکردیم که شوهرم فقط به دختر خانوادمون توجه میکرد و انگار من زنش نبودم فقط با اون میگفت میخندید و اونم دختر کثافط بدش نمیامد نخ میداد نازه واسه شوهرم میامد و شوهرم پاهاش باز کرده بود حرکت زشت میامد انگار از خود بی خود شده بود من تو چن ساله ازدواج اصلا بهش تو دخترا زنا فامیل شک نکردم قابل توجه اونا میگن حسودی کردم این حرفا و من حسم خییلی قویه و منم از بازی امدم بیرون به بهانه اوردمش تو کوچه بهش گفتم چرا اینکار مبکنی چون قبلا دیده بودم ازشون ولی گفته بودم شاید اشتباه میکنم و بهش گفتم ازت متنفرم دیگه نمیخوامت طلاق میخوام میگه من رفتار بدی نکردم باشه امشب ابرو ریزی نشه بعدا الانم من تمام بدنم یخ کرده دارم سکته میکنم نشستم این مهمونی لعنتی تمام بشه بریم تو رو خدا کمک کنید کی اشتباه کرده شوهرم حتی به بهونه کارت دستم بهش میزد و فقط فقط به اون تو یک ساعت نگاه میکرد
برام دعا کنید به حق این ماه عزیز منم مامان بشم لطفا صلوات بفرستین برام😚
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.