سلام.خسته شدم از دخالت های خونواده شوهرم .شوهرم چهار سال خواستگارم بود وقتی دیگه راضی شدم جواب بله بدم کل خونوادش همیشه میگفتن ما باعروس کاری نداریم دخالت نمیکنیم هرکار بکنه هرجا بره ازاده.بعد عروسی هر کی رو میدیدن بهش میگفتن ما عروسمونو بیشتر از دخترامون دوست داریم.الان بعد سه سال داغونم از دخالتاشون.جلو خودم قربون صدقه پشت سر حرف وحدیث ودخالت.بدبختانه طبقه دوم پدرشوهرمیم.امروز دعوا کردن با شوهرم میگن زنت نه خونه داری بلده نه بچه میاره هروقت میایم بالا دراز کشیده.میاد پایین پوششش مناسب نیست😰.اوایل با چادر نماز میرفتم میگفتن مگه ما غریبه ایم الان با تاپ و شلوار مناسب میرم میگن بی حجابه.پدرشوهرم همش شوهرمو علیه من میشورانه.حالا الحمدلله شوهرم سفت پشتمه