من ستاره بنفشم... متوجه شدید؟ بنفش. بنفش رنگ پادشاه ها و ملکه هاست من یک ملکه هستم. روانپزشک و مشاور خانواده و روانپزشک کودک هستم.اگر سوالی داشتید(درباره روانپزشکی) درخدمتم.دوست عزیزم که داری امضام را میخوانی برای روح می می ناز و مامان ترنم صلوات بفرست.مامان ترنم به همراه همسر و دختر 4 ماهه شان در سال 89 در صانحه سقوط یک هواپیما جانشان را از دست میدهند. می می ناز به دلیل سرطان سینه از دنیا رفتند. تو که دل مهربونی داشتی و برای شادی آن دو دوست نی نی سایتی صلوات فرستادی حالا برای شادی روح آلا کوچولو دختر دوست نی نی سایتی مان مامان آلا صلوات بفرست. آلا کوچولوی 1/2 ساله به دلیل مشکل ریه از دنیا رفتند. تو ای کسی که امضای مرا خواندی و برای افرادی که گفته شد صلوات فرستادی من دعا میکنم حاجت تو براورده شود. تو هم برای براورده شدن حاجت من دعا کن.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خاله ام بارداره بعد پسر داییم5سالشه بهش گفته عمه اسمه پسرتو بزار قاسم سلیمانی ،خالم گفته دوست ندارم نمیذارم بعد اونم برگشته به آقاجونم گفته(آقاجونم شکمش خیلی بزرگه😅) آقاجون شما اسم بچتو بزار قاسم سلیمانی😂🙈
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
ماهم يه بار رفته بوديم روستاي شوهرم اينا دخترم اون موقع سه سالش بود ديدم رفته سر ساكم نوار بهداشتي رو چسبش كنده بر عكس چسبونده به شلوارش جلو پدر رشوهرم و عموي شوهرم ميگفت مامان ببين خودم پوشك كردم
چند شب بعدشم باز اين دختر فوضولم رفته بود سر ساكم و پسر عمو هاي شوهرمم برده بود يه كاندوم داده بود دستشون كه من سر بزنگاه رسيدم ازشون گرفتم . پسر عموش ميگفت اين چيه گفتم بادكنك بده به من ميگفت خوب زن عمو بده باهاش بازي كنيم. پسر ده ساله بود همش به اين فكر ميكنم چند سال ديگه بزرگشه بفهمه چي بود چقدر ابروي من ميره