سلام دوستم خیلی خوشگل ومهریونه شوهرشم خوب بود ولی عصبی پیام داده امشب سر مسئله ی کوچیک دعوامون شد اومد موهامو کشید گردنبندمم پاره کرد بعدش خواستم زنک بزنم رفت ی شمشیر بزرگ آورد اومده طرفش دوستم خیلی ترسیده بود جیغ زده مادرشوهرش اومده بالا آرومشون کرده حالا پیام داده به من اومدم تو اتاق شوهرمم پشیمونه و بیرون جلوتی وی نشسته میخواد ببینه چکار کنه دوساله عروسی کرده شوهرشم یک بار دیگه حمله ور شده ولی نزده
الان دوست شما تو اتاق منتظر نشسته ما اینجا بگیم چیکار کنه بعد شما بری بهش بگی بعد اون انجام بده؟والا من اگه بودم همراه مادر شوهرم از اون خونه خارج میشدم زنگ میزدم بابام بیاد دنبالم.چه دل و جراتی داره دوستت ماشالله
برن مشاوره و روانپزشک که البته یه همچین آدمی اهل ابن ااستانا نیست. چون احتمالا لات و لوته که قمه دستش نگه نیداره. هر چه زودتر طلاق بگیره تا یه بچه بدبختو تو ترس و وحشت خودش سهیم نکرده.
برای شادی روح پدر و مادربزرگم صلوات بفرست اگه دوس داری دوست عزیز
وقتی شوهره اینجوریه از قبل یه قرص ارامبخشی چه میدونم یه چیزی بده غیرمستقیم داخل یه چیزی قاطی کنه بده شوهره بخوره تا این حملات بهش دست نده یکی از دوستام اینجوری میکنه ها . من خودم انتقال دادم
البته بگم دوستم برام تعریف کرد من فقط آرومش کردم گفت قرص خواب خوردم بخوابم من خودم میخام ببینم نظر بقیه چیه چون خودم خیلی ترسیدم باورم نمیشه شوهرش خیلی شوخ و باحال بنظر نیار
شوهرش نمیزاره زنگ بزنه من میشناسمشون اصلا شوهرش اینجوری نیست خودشم میگه بار اولشه این قمه ام برای دو ...
اون آقا ثبات روانی نداره و الان ب هیر گذشت دفعه بعد با ساطوری چاقویی چوبی چماقی بلاخره یه وسیله دم دستی احتمال داره حمله کنه و جون اون خانم بیخود تو خطر بیوفته بهش بگو صد در صد ب خانواده اطلاع بده تا عزادار نشدن
با نظرم مخالفی باش ، ولی بی احترامی نکن در ضمن وقتی مخالفی و ب خونم تشنه ایی و پر از عقده ایی ریپ نزن .... اوکی؟؟