ندیدم ولی صدا گریه اش رو از پشت گوشی شنیدم الهی بمیرم براش مامانش بیمارستان بود حالش خیلی بد بود دکترا جوابش کردن زنگ میزد گریه میکرد سوختم اون شب خیلی شب بدی بود خدا قسمت دشمن نکنه
آره یبارناراحتم کرد هرکارکرد باهاش آشتی نکردم آخرب گریه افتاد
آره وقتی از کارش اخراجش کردن اومد خونه گریه کرد
دیدم.بعد عقدمون همینکه از محضر اومدیم بیرون تو ماشین گریه کرد.ازدواجمونم سنتی بودا دوست نبودیم.
اره وقتی برادرشوهرم فوت کرد
هنوز صدای زار زار گریه کردن شوهرم پشت گوشی وقتی خبر مرگ برادرشو بهم داد، تنمو میلرزونه...
اره همین چند وقت پیش ساعت ۶ صبح منو از خواب بیدار کرد مثل جوگیرا گریه میکرد منم ترسیدم که چی شده بعد گفت بابا بزرگم فوت کرده اخرشم معلوم شد فقط حالش بد شده بردنش بیمارستان😒😒
موقع زایمانم اشکاشو دیدم با بغض کرده بود😍
اره وقتی بابام با ازدواجمون مخالفت کرد انقد گریه کرد گفت من حالاچیکارکنم من طاقت نمیارم بخدا نمیتونم .باگریه میگفت.
یه بارم وقتی مامانش مریض شدحالش خیلی خراب بود همه میگفتن زنده نمیمونه انقد گریه میکرد شب روز......عقدم😁
