من چند سال شروع کردم به خاطره نوشتن. اینقدر اتفاقات بد برام تو چندسال افتاد که دیگه گذاشتم کنار و ننوشتم. دیگه چقدر خاطرات بد بنویسم.
هر انسانی در طول زندگیش به دنبال معجزه میگردد. و آن را در همه جا جست و جو میکند. در حالی که معجزه همین جاست. درون قلب هر انسانی. آن جا که نیرو و اراده ی جز خداوند در جهان تصور نمیکنی . معجزه از ایمان شکل میگیرد.
افراد سمی شما را دیوانه میکنند. آنها مهارت دارند، که شما را آزار دهند! تنها رمز این است، که سر حرف خود بمانید و وقتی فردی قصد عبور از مرز شما را دارد ، بر خط قرمز های خود پافشاری کنید.
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
من داشتم خیلیم برام ارزش داشت یه بیشوری به زور ازم گرفتش هرچی التماسش کردم پسم نداد
یک عمر برا دوست داشتنت ❤ مدت کوتاهی ست مگر آدم چندسال عمر می کند❤ و تازه ممکن است نصف عمرش هم تورا نشناسد ❤ تو امّا از ابتدا بوده ای همین طور دوست داشتنی ❤مخاطب هرچه شاعر!❤دلبر هرچه عاشق!❤ کسی نتوانسته تورا جوری که عاشقش هستی دوس بدارد جز من!❤ قول می دهم تمام عمرم را خوب خوب دوستت داشته باشم ❤ و بار دیگر که پا به جهان گذاشتم زودتر عاشقت شوم هرچه زودتر...❤❤❤