وقتی میخوام شب بخوام بخدا میگم صبح بیدار نشم، ولی در طول روز ادم شادی ام و خیلی بگو بخند میکنم با اینکه کوه مشکلاات رو دوشمه. اما شب ک میشه دلم میخواد فرداش پانشم
علائم ......هست🙃🍭
خوب چرا شب که میشه مرگ رو ترجیح میدید؟دلیل خاصی داره؟به چیز خاصی فکر میکنید؟احساس خاصی دارید؟
مجید دلبندم علائم قرنطینه هست 🙆♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
دقیق نمیدونم.ولی کم کم کن داری افسردگی میگیری انگار.ی جور ناامیدی
چون طول روز سرت گرمه شب که میشه تنهایی غم وغصه هات یادت میاد.
افسردگیه به نظرم منم اینجوریم ولی نه به این شدت میخندم ولی حس میکنم از درون مردم
فکر می کنم خودت رو نمی شناسی...شادیت واقعیه؟می تونیرو با. خودت رو راست باشی...به چه دلایلی شادی...یا منطورت الکی سرخوش بودنه...ادمی برای بودن و شاد بودن خیلی دلایل داره ...یچیزی تو عمق وجودت اذیتت می کنه باید اونو رفع کنی...و مدام داری اون دلیل و موضوع رو تو وجودت انکار می کنی ...ی چیزی خیلی قلبتو جریحه دار کرده...جدیدا اتفاق خوبی برای نزدیکان افتاده
خوب اگه از قبل قرنطینه این افکار رو داشتی و واقعا دلیلش روزمرگی بوده باید سعی کنی از این حالت دربیای،کتابای جدید بخونی اهداف جدید و قابل دسترس برای خودت تعیین کنی و برای رسیدن بهشون برنامه ریزی کنی،سعی کنی به دیگران کمک کنی تا احساس مفید بودن در وجودت تقویت بشه،و البته شب موقعی به تخت خواب بری که واقعا از خواب داری بیهوش میشی که افکار منفی مجال پیدا نکنن که تحت تاثیر قرارت بدن،اما اگر احساسات منفی دیگه ای هم داری که باعث این حالت میشه،مثل احساس گناه،احساس بی کفایتی یا احساس اینکه وجودت به دیگران آسیب میزنه و برعکس بهتره با یه روانشناس در موردش صحبت کنی
شادیم از ته دل نیست ولی دوست ندارم به غم هام مجال بدم از پا درم بیارن واسه همین توی طول روز فقط به خنده میگذرونم اما شب که میشه از اینکه هیچ چیز سرجاش نیست تو زندگیم و ضرباتی که خوردم اذیتایی که شدم دلم میخواد سرمو بزارم زمین و دغدغه ای نداشته باشم. یک گم خسته ام. اما باز بخودم تلقین میکنم اگر مشکل دارم توان تحمل کردنشم دارم اینطوری تو طول روز دووم میارم ولی امکان نداره شب ارزوی مرگ نکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
