شوهر من عاشق بابامه چون هیچوقت ب اینکارامون کار نداشت و میگفت شوهرته اختیارتو داره
الان انقدر همسرم بابامو دوست داره و مریدشه که حد نداره
دوماه بنایی داشتیم کلا شوهرم سر ساختمون بود و حتی کارگری میکرد فقط بخاطر بابام بدون اینکه کسی ازش درخواست کنه
اینطوری بابات خودش از چشم میندازه و بعده ها چنان تلافی کنه شوهرت ک حد نداره
روزای خوب عقدتونو ب بابات بگو اینطور خراب نکنخ
عجبب بابای باحالی این از اون باباهاس که پشتت رو خالی نمیکنه وتودهنی میزنه به شوهر بد ببوس دستاشو مدیونشی حتی اگا اخم کنی بخاطر شوهر باهاش اونم عموشه خوب میشه فقط باخنده به بابا بگو بچه داداشتو ترکوندی
قرار نیست جلوی اون با بابات حرف بزنی و پشتشو بگیری!چون اینطوری بابات ضایه میشه و غرورش میشکنه
اما وقتی ک نیست میتونی حرف بزنی!
این چ وضعش؟دوس دختر دوس پسرا باهم میرن سفر !اینکه شوهرتهههه!وا
من همیشه بهش میگم قبل از اینکه اخبار شروع شه برو خداحافظی کن بعدم کم کم برو
برای بابام اخبار ۹ شب از نون شبشم واجب تره برای همین چون ما سرصداهم میکردیم خخخ
انداختش بیرون
ولی اخلاق باباک کلا تو ذوق زدنه 😥
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
