2777
2789

بیاید تعریف کنیم دور هم باشیم

من خودم کلا عروسیمو خیلی دوس داشتم بعد ۸ماه دلم میخواد دوباره عروسی بگیرم🤣🤣🤣🤣

انقد رقصیدیم ک انگار مهمون بودیم ن عروس و داماد😊😊😍😍😂😂

بدترینشم ک ی جوش زده بودم تو صورتم اندازه کله گربه تو عکسامم مشخصه🤣🤣خاک بر سر دو س روز بعد عروسی خوب خوب شد 

از آدما دلگیر نشو اونا همشون میمیرن😊

بهترینش اینه شوهر ندارم بدترینش اینه کسی منو نگرفته

من مجردم یه دختر مجرد نمیتونه بچه داشته باشه مریم مقدس که نیستم   انگشتی که درد نمیکنرو گزارش نمیزنن  طرف دماغش قد بادمجون کشک بادمجونه استوری میزاره خدایا مرسی بابت اینهمه زیبایی چش حسودا کور   پولی که ازم گرفده بودی۳ سال پیش خوردی پس نِدادی الان با اون ۵۰ هزار تومن الان جوراب نوک سوزنیم نمیتونم بخرم پولِمو دادی دادی نِدادی طرفم نِیا نِیا وگرنه جرد میدم  نون و پنیر و گِووجه پست میزارم به تَو چه   عاشق تاپیکای جنجالی دیدی تگم کن عین جن بو داده میام  هرکی با اول اسمم تو تاپیکام مشکل داره نِیاد نِیا مگه شلواردو گرفدم التماسد کردم که بیای تو تاپیکم عرض اندام کنی 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

😅من عاشق عروسیمم و خیلی دوسش داشتم و از همه چی راضی بودم و دوسداشتم ده بار دیگه عروسی بگیرم و همه چی عالی بود دو چیز پشیمونم یک اینکه کاش کسی دیگه رو میگرفتم فیلم بردار دوم اینکه دو میلیون هزینه رقص نور دادیم برای رقص مخصوص و برامون اجرا نشد موقع رقص

شام زود خوردیم زودتر از همه مهمونا😁 آی ام شکمو. هنوز مزش زیر دندونمه

نگاه های دونفرمون وقتی با هم میرخصیدیم

بدترین خاطره هم رفتیم باغ عکس بگیریم. از سرما مییلرزیدمممم. تو چندتا عکسام لبخند یادم رفت

بدترینش دعواهای دم عروسیمون بود. دو سه روز قبلش قهر بودیم بهترینش اینکه آرایشم خیلی خوب بود

دعواهای قبل عروسی سرچیه معمولا؟!

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

دو بار عروس شدم بار اول انقدررر خوشحال بودم که از خودم خبر نداشتم نگو داشتم میرفتم ته چاه و کور و کر شده بودم 

عروسی دومم جدی و بی تفاوت و ناراحت از اینکه جلو فامیل دوباره لباس عروس پوشیدم ولی خیلی خوشبخت شدم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز