تو عروسی همسرم منو دید و بعد از طریق یکی از اشناها به هم معرفی شدیم
و اولین بارم همو تو مطبش دیدیم
من خودم از دندون پزشک فوبیا دارم برام عجیب بود شوهرم دندون پزشک باشه😂😂😂😕
اول که رسیدم مطبش بوی اونجا به مشامم خورد دست و پام حسابی شل شد😂
بعدش باهمون لباسی که از بچگی ازش فوبیا داشتن نشست جلوم و باهام حرف میزد منم نگاش میکردم استرس میگرفتم😂😂😐
هی تو دلم میگفتم واییی چرااا حرفاش تمومی ندارههه خسته شدم میخوام برم خونه😑😑(بنده خداهم زیاد حرف نزده بود هان😂😂😂)