من خودمم اولش کلاس ھشتم که بودم یکی از معلمامون توضیح داد می گفت عاشق گلزار بودہ ھی می گفته باید یکی که مثل اونه بیاد خواستگاریم،ھمه خواستگاراشم رد می کردہ تا این که یکی به اسم محمد رضا دقیقااااا ھمونی که می خواسته با شباھت خیلی زیاد به گلزار میاد تو زندگیش آخرم ازدواج می کنن.
اون که گفت من افتادم دنبال این قضیه اول کتاب راز خوندم بعد مستندش دیدم،بعد خیلی اتفاقی با یه چنل آشنا شدم که دیگه کلا استادش حرف ندارہ یعنی من حرف ھیچکس غیر از اون نمی تونم قبول کنم.
دیگه جذبای بزرگم از دورہ شروع شد ولی از ھمون موقع که خودمم شروع کردم یاد گرفتن با کتاب و اینا طازم جذب می کردم ولی بگیر و نگیر داشت انگار به قول خودہ استادم یه حلقه زنجيرم کم بود.
اگه دوست داری ھمین چنل استادم بهت بدم،آموزشای رایگانم می ذارہ توی چنلش.
من به اقتضای شغلم رفته بودم دفترشون، تهیه کننده برای فیلم جدیدشان به من پیشنهاد بازی دادن_ایشون آدم چندان درستی نیستن و بین اهالی سینما بسیار بد نام_
در یه فرصت کوچولو که ایشون از اتاق بیرون رفت من به همسرم گفتم آقای... شما جای برادر من !!این پیشنهاد رو قبول کنم؟؟ این اولین صحبت من با آقای همسر بود🌹😁
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
