توی یه ساختمون هردومون کلاس میرفتیم من کلاس زبان اوشون کلاس کامپیوتر توی راهرو همیشه همدیگه رو میدیدیم کلاسامون همزمان تموم میشد دیگه یع روز بارون شدید بود وایساده بودم دم در که بند بیا گفت بیاید برسونمتون حالاشونصد نفر اونجا وایساده بودا فقط اومد به من گفت 😁
اونایی که به قد بلندا میگن نردبون ، خودشون سه پاین 😒
منم جذبش کردم البته ناخواسته نمیدونستم اصلا جذب چیه😍😍😍😍تودانشگاه باهم اشنا شدیم😍😍والانم بهم رس ...
من می دونستم دورہ ھاش شرکت می کردم،ولی واقعا یکی از بزرگ ترین جذبای زندگیم بود،با چیزی که می خواستم مو نمی زنه،قشنگ انگار اومدن دفتر آرزوھای من خوندن این از روش واسم سفارش دادن.
من می دونستم دورہ ھاش شرکت می کردم،ولی واقعا یکی از بزرگ ترین جذبای زندگیم بود،با چیزی که می خواستم ...
من کت دفتر نداشتم اما ی رمان خوندم به دلم نشست همش خودم جا اون تصور میکردم قشنگ اتفاق افتادیعنی اگه میدونستم قانون جذب چیه اینقدر مشکلات جذب نمیکردم😑😑🤣🤣🤣
فروخواندم به گوشش قصه عشق: ترامیخواهم ای جانانه من 😍 ترامیخواهم ای اغوش جان بخش❤️ تراای 🥰عاشق دیوانه من🥰 من باقانون جذب تونستم به عشقم برسم 😍😍😍😍😍الان تمام دنیام نامزدمه😍😍😍
پسر داییه بابامه همدیگرو ندیده بودیم اما ی شب تو عروسی پسر عمم یهو چشم تو چشم شدیمو عـــــــــاشق بعد ازسه ماه خواستگاری همین الانم ده ساله زیر ی سقفیمو خداروشکر همونجور عاشقیم☺😍
ما تا ❤️خدا❤️رو داریم غم نداریم❤️خداوندا تورو بحق اهل بیتت قسم هوامونو داشته باش🙏🙏