2777
2789

ی خواهر شوهر دارم سن مامانمه سوادم نداره و اصلا بهداشت و رعایت نمیکنه وقتی میاد خونمون عزا میگیرم هفته ی قبل خوشحال بودم که نیومد خونمون گفتم پس جدی گرفته کورنا رو ولی شنبه همین هفته دیدم اومد خونمون من واقعا اعصابم ریخت به هم گفتم برا چی اومدی بیرون از خونه گفت حوصلم سر رفته اومدم بهتون سر بزنم گفتم پس بیا دستاتو بشور از بیرون اومدی و چادرتو در بیار اسپری بزنم بهش برخورد گفت نه میخوام سریع برم‌ نمیمونم بعد از چند روز زنگ زده بود به شوهرمو گله کرده بود شوهرم گفت خواهرم از دستت ناراحته به شوهرم گفتم بچه های من دو هفتس تو خونن خودم هیچ جا نمیرم خیلی ستمه به خاطر بی مبالاتیه یکی دیگه مریض بشیم

حق با شماست

تمامي دينم به دنياي فاني،شراره ي عشقي که شد زندگانی،به ياد ياري خوشا قطره اشکي،به سوز عشقي خوشا زندگاني،هميشه خدايا محبت دلها،به دلها بماند به سان دل ما،که ليلي و مجنون فسانه شود،حکايت ما جاودانه شود،تو اکنون ز عشقم گريزاني،غمم را ز چشمم نمي خواني،از اين غم چه حالم نمي دانی،پس از تو نمونم براي خدا،تو مرگ دلم را ببين و برو،چو طوفان سختي ز شاخه غم،گل هستي ام را بچين و برو،که هستم من آن تک درختي،که در پاي طوفان نشسته،همه شاخه هاي وجودش،زخشم طبيعت شکسته 

خیلی برخوردت بد بوده اونم با خواهرشوهر

شوهر ما بود دهنمون صاف میکرد

با هرچه عشق نام تو را می توان نوشت...با هرچه رود نام تو را می توان سرود...بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را...با چشم های روشن تو می توان گشود

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

امشب زنگ زد گفت ی زنگ به من نمیزنی حالا در صورتی که من  قبل از این ماجرا هم زیاد بهش زنگ نمیزدم  بیشتر خودش به من زنگ میزد و اصلا هم گله نمیکرد که تو زنگ نمیزنی گفتم تو به داداشت گفتی که از دست من ناراحت شدی گفت اره تو به من اینجور گفتی گفتم من خودمم تا دم در میرم چادرمو سریع میشورم دستامو میشورم من به خاطر خودت میگم گفت تو نمیخواد برا من دلسوزی کنی من دلسوز نمیخوام بعد گفت اره  رفتم خونه ی داداشم اونجا زنداداشم چقدر بهم عزت گذاشت  ناهار برام اورد میوه آورد این حرفهایی هم که تو به من زدی به من نزد 

چ بیشعورن بعضیا.اه

من مادر نميشوم تا فرزندم  را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را  به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار  و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم 

در صورتی که تمام سال هفته ای یبار ناهار میاد خونه ی ما کلی بهش احترام میزارم و تمام شلختگیاشم تحمل میکنم و اصلا جاریم که روبرومونه تحویلش نمیگیره خوب فهمیدم که جاری بدجنسم خواسته این وسط از آب گل آلود ماهی بگیره  و خواهر شوهرمو نسبت به‌من بد کنه چون این خواهرشوهرم خیلی با ما خوبه  و جاریمم این روزا رعایت نمیکنه و میگه مرگ هر کی دست خداست هر جور صلاح بدونه جونشو میگیره و تازه منم مسخره میکنه که تو خونه موندیم چند روز پیشم گفت بیا بریم سالگرد ی فامیلای شوهرم که گفتم نه ما از خونه بیرون نمیریم گفت نمیشه بعضی جاها رو نرفت گفتم در این اوضاع و احوال نباید هیچ جا رفت

خیلی برخوردت بد بوده اونم با خواهرشوهر شوهر ما بود دهنمون صاف میکرد

تو شرایط بحرانی بیماری این برخورد بد نیس

منطقیه

تمامي دينم به دنياي فاني،شراره ي عشقي که شد زندگانی،به ياد ياري خوشا قطره اشکي،به سوز عشقي خوشا زندگاني،هميشه خدايا محبت دلها،به دلها بماند به سان دل ما،که ليلي و مجنون فسانه شود،حکايت ما جاودانه شود،تو اکنون ز عشقم گريزاني،غمم را ز چشمم نمي خواني،از اين غم چه حالم نمي دانی،پس از تو نمونم براي خدا،تو مرگ دلم را ببين و برو،چو طوفان سختي ز شاخه غم،گل هستي ام را بچين و برو،که هستم من آن تک درختي،که در پاي طوفان نشسته،همه شاخه هاي وجودش،زخشم طبيعت شکسته 

خلاصه خواهر شوهرم کلی گله کرد و گفت بد از پیش خدا نیاد ما با همسایه هامون میریم پارک و از این حرفا خیلی اعصابم به هم ریخت بهش گفتم من هر روز زنگ میزنم به پدر و مادرمم میگم بیرون نرن اونا ناراحت نمیشن من چون تو رو دوست دارم میگم حواست به بهداشتت باشه که گفت تو نمیخواد برا من دلسوزی کنی  خیلی دلم شکست خیلی

به شوهرم گفتم اگر ایران ۱۰۰۰ تا از اینا داشته باشه جون همه ی ما در خطره 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز