عزیزم عروس هلندی که خودش به جوجه ش غذا نمیده رو ...با سرنگ غذا دادیم سرلاک
بعد عین توپ زیر گلوش جمع شد سفت
متاسفانه دیروزم مرد
مامانم خیلی ناراحته ..میگه من اینطور غذا دادم مردش ...
این برا همین مردش یا نه ؟
به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 🌷 دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️