من بچه بودم از هرکی بدم میومد دلم میخواست امپولش بزنم
برگرفته از تاپیک بربازید
من هرکی اذیتم میکرد میپریدم موهاشو چنگ میزدم🙄
چون خجالتی بودم روم نمیشد بلند بخندم هروقت خندم میومد دهنم رو باز میزاشتم
چه جالب امشبم شب ارزوها
وای ی فامیل داشتیم
تو تصوراتم فکر میکردم با اون عروسی میکنم
از جلوی مهد کودکمون میگدریم ک کلی تمساح هست بعد اون منو نجات میده😂😂😂😂😂وای خل وعضی بودما
من بچه بودم عاشق داییم بودم و دوست داشتم با داییم عروسی کنم😂وقتی داییم نامزد کرد انقد گریه کردم😂ناله و آه و زاری میکردم😂خلاصه شکست عشقی بدی خوردم😂
میدونم تباه بودم😂
یه دونه قصر داشته باشم از کاکائو ساخته شده باشه. یه دونه از لواشک. یه دونه از پاستیل. کلا هر چی خیلی دوس داشتم،دوس داشتم قصر ازش داشته باشم. اخییی چه دوران خوبی بود😊😊
منم هرروز منتظر شتربودم که ازکوچه ردبشه اخرم نیومد نابودم کرد
فکر میکردم اگه دروغ بگم دماغم دراز میشه.هروقت مجبوری دروغ میگفتم با دو میرفتم جلوی ایینه
من همش یه تور مینداختم سرم با یه جفت کفش پاشنه بلند وتو رویای عروس شدن بودم حالا فهمیدم که خبری توش نیست ...داشتن خر داغ میکردن
من بچه بودم زلزله ک میومد فک میکردم یه موجود ترسناک که کلی پا داره مثه فرفره زیر زمین میچرخه باعث میشه زمین بلرزه واقعا از ترس تشنج میکردم😂 یه بارم با دوستم رفتیم نزدیک کوه فکر میکردم پشت کوه دریاست خرس قطبیم داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
