خانوما من میگم دلایل بهم زدنمو ،ولی اولش بگم که من ۳ ساله نامزدم بودیم ولی نامحرم بابام صیغه مختلف بود،ولی من خریت کردم و رابطه داشتیم و البته کامل نه.
وای من دوسش دارم و اونم دوستم داره بعنی الان اینقدر گریه کرد که حد نداره ولی احساس میکنم ادامه دادنش اشتباس،اصلی ترینش اینه که من دیشب تو اینستاش دیدم به دختر عمش تو دایرکت زده جون بخورمت(پسشو قایمکی داشتم،)دومیش اینه که ۶ ماه پیش بخاطر اینکه شبا منو میپیچوندو میرفت بیرون من بهم زدم نامزدیمو و دوباره اومد و تینقدر منت کشی کرد،خر شدم ولی قول و قسمش دادم که دیگه نکنه اگه میکنه بهم بگه که کاملا اتفاقی دیدم دوباره رفته و بهم نگفته، با خوانوادم چپ شده،باباش دایم راجب داداشم حرف میزنه و پرش میکنه و اینم کاملا میگیره و میاد اخما تو هم با اینکه کاری نداره داداشم بهش، یبارم به بابام فحش داد،و اینکه تا باباش اجتزه نده باهام جایی نمیاد،چه کنم؟با توجه به اینکه رابطع داشتم باهاش