من یکی رو دوس داشتم شدید که واسش گریه میکردم ولی اون اصلا به روی خودش نمیاورد البته یه حرکتای میزد من تو عالم دختری اون رو عشق تصور میکردم خلاصه درگیر یه عشق یه طرفه بودم،،وقتی شوهرم اومد خواستگاری خانواده بهم گفتن کلی گریه کردم ولی بعدش راضی شدم خدا شاهده تا ۵ماه اول اصلا شوهرم رو دوس نداشتم همش دعام این بود میشه یه روزی عاشقش بشم،،ولی دعای این روزام اینه کاش کمتر دوسش داشته باشم،،اینقدر که دوسش دارم و عاشقشم