خیلی وقته نماز نمیخونم
اونموقع ها محمد بود ک واس نماز صب زنگ میزد وسط خواب سریع قطع میکردم ک فک کنه بیدارشدم مبخوابیدم پیام میداد بهار خانومی فهمیدم دوباره گرفتی خوابیدی یاپامیشی وضو میگیری یا توفیق اجباری نصف شبی نصیبم میکنی ک انقد زنگ بزنم تا برداری و پنج دقیقه صداتوبشنومو خواب از سرت بپره
پس واسه همین بهم گفتی دلت برا خودت تنگ میشه،؟ ای شیطون
متوجه شدم حرفتو در اصل اون حسه که اون ادمه به ما داده و اون حال خوبی که داشتیم نبودش شاید اذیتمون کنه و به حسرت بندازتمون
و یا بقول شما دلمون برای خودمون و حالمون تنگ بشه
خب آره درسته شاید بقول شما دیگه اون حال خوب برا ما دخترا تکرار نشه چون دلمون یه جوریه و بخاطر همینه که دلمون برا خودمون تنگ میشه چون اون حس دیگه تکرار نمیشه
خب مثلا من با دیدین اون آقا قلبم مثل گنجیشک میزد خخحح
الان با اینکه عاشق شوهرمم ولی این حس و نداشتم و یه سری چیزای دیگه
درکل عشق برای خیلیا یکبار مصرف یبار که تجربه کردی دفعه های بعد مثل اول نیست
کاملا درسته
کنار همسرت آرومی انقدر همدیگه رو دوست دارین که از بین تمام مشکلات و رنجا رابطه رو بیرون میکشین
اما بازم...
گاهی که آهنگای عاشقانه گوش میکنی، ی حفره تو قلبت حس میکنی
دلت ی چیز جدید میخواد
دلت ی لحظه واسه ی عشق پدر درآر تنگ میشه
اون لحظه که بگذره همه چی بازم درست میشه
تو بازم خانوم خونه و همسرت میشی
اما دیگه از وجود اون حفره با خبر شدی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
