میدونی به نظر من اصل مشکل اینه که دیگه کسی پیداش نمیشه که تو رو ۱۸ ساله کنه
اون اندازه گرم، رویایی، پر تب و تاب
حتی اگه اون آدمی که رفته باز بیاد، فقط میتونه بهت دوست داشتن بده نه عشق
چون تو ی جایی جا موندی
یا شایدم کامل تر شدی
دیگه اون دختری نیستی که مسیرایه طولانی با هندزفری تو گوشش و آهنگای خاصش راه میره و کل دنیا منتظرشه!!
به نظر من به این خاطره که حسایه گذشته مانا هستن و تکرار نشدنی
چون متعلق به "من"ی هستن که دیگه نیست!