من یکی رو دوس داشتم شدید که واسش گریه میکردم ولی اون اصلا به روی خودش نمیاورد البته یه حرکتای میزد من تو عالم دختری اون رو عشق تصور میکردم خلاصه درگیر یه عشق یه طرفه بودم،،وقتی شوهرم اومد خواستگاری خانواده بهم گفتن کلی گریه کردم ولی بعدش راضی شدم خدا شاهده تا ۵ماه اول اصلا شوهرم رو دوس نداشتم همش دعام این بود میشه یه روزی عاشقش بشم،،ولی دعای این روزام اینه کاش کمتر دوسش داشته باشم،،اینقدر که دوسش دارم و عاشقشم
خدایا دوستتدارم واسه هر چی که بخشیدی،،همیشه این تو بودی که ازم حالم رو پرسیدی،،حس میکنم خوشبخترین زن جهانم،،چون خدا هوام رو داشت،،و یکی مث تو شد همه دنیام،،الهی همه شاد باشن الهی همه بخندن،،الهی همه خوشبخت باشن،،🤩🤩🥀
اگه اول از دواج کنید بعد عاشق بشید پایدار تره چون عاشقا همین ک بهم میرسن به مرور کم میشه از عشقشون اصلا عاشقا مث لیلی و مجنون و اینا اگه بهم میرسیدن ک عشقشون زبانزد نمیشد
در انتظارآمدن کسی ک میدانی نمی آید،حماقت نیست،عشق است
خدایا دوستتدارم واسه هر چی که بخشیدی،،همیشه این تو بودی که ازم حالم رو پرسیدی،،حس میکنم خوشبخترین زن جهانم،،چون خدا هوام رو داشت،،و یکی مث تو شد همه دنیام،،الهی همه شاد باشن الهی همه بخندن،،الهی همه خوشبخت باشن،،🤩🤩🥀
خیای بهم بد کرد خیلی تا اینکه یه مدت گذاشتم رفتم نبودم براش سخت شد نتونست تحمل اومد دنبالم به اشتباهش پی برد رفتارش ۱۸۰ درجه تغییر کرد ولی دیگه برا من مهم نیست
از رنجی خسته ام که از آن من نیست روزگار غریبی ست نازنین...من مرگ را زیسته ام