سلام بچها امروز صاحبخونمون زنگ زده ب شوهرم با کلی معذرت خاهی خاسه واس جمعه خونمونو بدیم چهلم بگیرن واس شوهرش خونه خودشونم طبقه بالامونه مراسمات قبلیشم خونه ما بوده شوهرمم قبول کرده...الان من استرس گرفتم ب خاطر مریضی جدید مهموناشونم از شهر دیگ میان واقعا خب تو این وضعیت درست نیس خدابیامرزدش ولی خب تو این مریضی جون بقیه ام ب خطر میوفته الان من غصم گرفته چجوری همه جارو ضدعفونی کنم تازه خونه رو تمیز کردم باز بهم ریخته میشه فرشم نوعه اگ بیان باید بشورمش😢😢😢😢😢چیکارکنم
خدا رحمتش کنه،تازه ایشون تموم کردن،شما که زنده اید،من جای شما بودم تحت هیچ شرایطی نمیزاشتم،این خاتمه ببخشید چقدر بی ملاحظه س تو این شرایط،یعنی چی ،خودت برو بهش بگو،بگو مگر خبر ندارید اوضاع و
تو هم برو رک و راست به صاحبخونه ات بگو و عذرخواهي کن ازش
همه میگن که به خاطر دعای شما دوستان نی نی سایتی،حاجاتشون برآورده شده.دوستای خوب و همیشه مهربونم،میشه من هم مهمون دعا و صلوات تون کنید؟فدای نفس های گرمتون ♥️♥️
فرشتو برعکس بنداز اگه روز زمین نمیشینن یا روفرشی بنداز قبل اومدنشونم همه جارو ضد عفونی کن بعد رفتن هم ظرفی اگه از خونت استفاده کرده حسابی بشور و تمیز کن خودتم نزدیک نشو به کسی اگه هم بچه کوچیک داری بزار خونه مادرت یا کسی
جهان زیادی شلوغ و درهم شده.آرام جان!کجایی؟شهر خلوت شده و دل ها مضطر.نمی آیی؟در روزگاری که زیر سایه مجسمه ی آزادی غرب وحشی رخ نمایی میکند.در دنیایی که قانونش شده گرگ باش تا خورده نشوی مرگ سزای بره هاست.چه چیزی میتواند پدری را پسری را دختری را مادری را زنی را مردی را از کنج امن خانه اش بیرون بکشد و ببرد برای خدمت.طلبه ای می گوید شیعه غسل و کفن لازم است.و داوطلبانه به غسالخانه میرود.جوانی بی سواد به بیمارستان میرود تا نظافت کند.می گوید پزشکی نمیدانم حداقل میتوانم خدمت گذار باشم.مادرانی دلواپس پشت چرخ های خیاطی ماسک و گان میدوزند.کارخانه دار خط تولید دستکش راه می اندازد.رایگان یا به قول بچه های جنگ صلواتی.موکب داران اربعین در شهر موکب سلامتی میزنند. چه چیزی این وسط انسان را به این درجه از انسانیت میرساند؟چه چیزی جز ایمان!جز توکل!جز خدا 🌹🌹حسین جانم.ارباب !این کوچه های خلوت شهر بدی کرده.گناه کار شده.اما خودت شاهدی همین کوچه محرم و صفرش جولانگاه پرچمت بوده.مردان این دیار روی اسم دخترت غیرت دارند.اسم علمدارت علی گندابی ها پرورش داده.علی اکبر ها داده ایم وقتی نام خواهرت وسط آمد.مادرمان با اشک بر شیر خواره ات شیرمان دادند.حسین جان نگاهی به حال خراب مردم این شهر کن.گوشه نگاهی از تو قیامت میکند.ما بد بودیم اما زیر پرچم شما نفس نفس زدیم.نفس را...هیاهو را...نشاط را به شهر برگردان.یک کلام ارباب.خراب کردیم. درستش کن😔😔