من پوشک ش میکردم
حموم میبردم غذا میدادم
داروهاشو میدادم
🙁گاهی صبحا بیدار میشم سریع ساعتو نگاه میکنم قرصاشو یادم نرفته باشه بعد یادم میاد مرده
یا تو راه خونه میگم عدسی بذارم براش باز یادم میاد برا کی؟ مرده
😐گریه م گرف سر صبی
حقوق داره خودش .شوهرندارم شوهرم اتفاقا پسرداداش مادربزرگم بودمیشد عمش ولی طلاق گرفتم شیش ماهه ازش .پیشنهاددادم مادربزرگم قبول نکرد گفت ابروم میره میگن بچه هاش انداختنش بیرون داییهامم قبول نکردن گفتن پله زیاده خونت
[QUOTE=125412103]اخراش یعنی جندوقت قبل مرگش؟؟ این توهماش بخاطرقرصای پارکینسونشه فکرکنم[/QUOTEچندماه قبل مرگش .اون قرص مصرف نمی کرد.میگن خیلیا آخراش اینطور میشن ربطی به قرص نداره
ب خداااا چندروزه هی میره دسشویی نمیتونه زنداییم شصت سالشه گفت خالت اونسری انگشت کرد . منم بهشون نگفتم ولی به بهونه شستنش دستکش دستم کردم مجبورشدم انگشت کنم یبوست داره به هیچکدومشونم نگفتم اینکاروکردم ولی حالم ب هم خورد الان پوشکشو بازکردم حالم ب هم خورد بدم میاددست خودم نیست ازطرفی دلم تاب نمیاره میترسم بعدمرگش عذاب وجدان بگیرم
من پدرشوهرمو پوشک میکردم و قرص و غذا میدادم .هر روز هم میخواست بیرونم کنه.درست و حسابی نمیشناخت.هی همش نهیب میزد.مادرشوهرم عمل کرده بود باید ۳نمونه غذا درست مبکردم.یه نمونه غذا رژیمی برا پدر شوهرم.یه نمونه غذا برا مادرشوهرم .یه نمونه هم برا خودمو و برادر شوهرم.اگه میتونی مادربزرگتو پوشک کن.خدا اجرت بده
خودشم همکاری نمیکنه همش غرمیزنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
