با خوده داداشم رفتع بودم برا ی کاری اونجا نزدیک چهار ساعت سر جلسع بودیم تو این چهار ساعت من حواسم نبود ولی سع چهار بار که نگاش کردم همش داش نگام میکرد😅
ولی خودش میگع انقد قسم خورد گف که من اصن بع دخترا نگاه نمیکردمو تا حالا با هیچکی نبودم .ولی نمیدونم چیشد اون روز مهرت ب دلم نشست که هرچی نگات میکردم سیر نمیشدم..🙈بع من میگف اینارو🤭