شکستم .... آنقدر آھسته که صدای شکستنم کسی را آزار نداد...صدای شکستنم را فقط دیوارھای اتاقم شنیدند...صدای شکستنم را قلم و کاغذ شنیدند‘ و شعــر پس دادند ... صدای شکستنم را خدا شنید و سکوت جواب داد...می دانی؟ فقط بغض میکنم ..این سخت تر از ھرچیزست بغض داشته باشی و بخندی .... خیالت راحت! از درون شکستم ...صدای شکستنم را ھیچ کـس نفھمید💔
بی عقل بود اینجوری راحت شوهرمو گول نمیزد از راه به درش نمیکرد زندگیمو خراب نمیکرد شوهرم عاشقم ...
دورت بگردم مقصر اون نیست. توباید وفاداری رواز شوهرت بخوای نه یه دختر ۱۵ ساله که به خاطر بلوغ تو فشاره وتعهدی هم بهت نداره
ته قصه خودشو پیدا کرد اون که بین جمعیت گم شده بود.....اونی که به جای زخمای خودش مرهم زخمای مردم شده بود......چه دقیقه هایی که با حسرت بین آدمای خوشبخت گذشت........کی میتونه حالتو درک کنه کی میدونه که چقدر سخت گذشت
اینطور که استاتر میگه قبل از این اتفاق میدونسته ماجرارو...
هردو عالم فدای پدرومادرم.خیلی دلتنگتون هستم.چرا منو تنها گذاشتین.من الان نیاز به بودن در کنارتون دارم.حالا که قرار بود منو تنها بزارین چرا تصمیم گرفتین که من رو بوجود بیارین،منو وارد دنیایی کردین که بعد ازشما تنها باشم.غم نبودنتون روی دلم سنگینی میکنه.خیلی دوستون دارم.همیشه بیادتون هستم حتی با یه صلوات
استارتر خودش چندسالشه؟ من میگم شاید خیلی بادختره تفاوت سن نداره
نمیدونم والا!
ته قصه خودشو پیدا کرد اون که بین جمعیت گم شده بود.....اونی که به جای زخمای خودش مرهم زخمای مردم شده بود......چه دقیقه هایی که با حسرت بین آدمای خوشبخت گذشت........کی میتونه حالتو درک کنه کی میدونه که چقدر سخت گذشت
عزیزم ما باهم رفت و آمد داشتیم خیلی با شوهرم صمیمی بودن من فکرشو نمیکردم دختره با این سن کم بیاد این ...
پس اگه به شوهرت مطمئن هستی، پای همه چیزش باید وایسی، سرکوفت طعنه کنایه....،، اما کسی ک ی بار بلغزه هر چند طرفش به هيچي نه ارزه بازم میلغزه اما دفعه بعد حساب شده تر،، مهم این نیست ک دختره زشت بود یا خوشگل مهم اينه که ديگه اون مرد، مرده زندگی نميشه اونم با این حجم آبروریزی...،،
ای خوشا عشقی که عقلش حاصل است ای خوشا عقلی که فرمانش دل است.....
منم همینو میگم. مرد ۳۰ ساله رومیگه گول خورده ولی دختر ۱۵ ساله عاقل بوده و هرزه!!!
بعضی وقتا آدم محکم چشم و گوشش رومیبنده تا هیچ چیزو نفهمه
ته قصه خودشو پیدا کرد اون که بین جمعیت گم شده بود.....اونی که به جای زخمای خودش مرهم زخمای مردم شده بود......چه دقیقه هایی که با حسرت بین آدمای خوشبخت گذشت........کی میتونه حالتو درک کنه کی میدونه که چقدر سخت گذشت