یه شب میری تو جمع تا مدتها حالت گرفته ست
یکی چپ نگا میکنه یکی راس نگا میکنه یکی ناراحته باهاش دس ندادی یکی پشت سرت حرف میزنه یکی تو روت الکی قربونت میره...
متاسفانه فامیل خیلی شلوغی هستیم نمیدونم چیکار کنم دوس دارم یه گوشه برا دل خودم زندگی کنم نبینمشون
اینم بگم نامزد دارم دوس دارم زودتر برم سر زندگیم😥😥😥😥😥😥