مرگ یبار شیون ی بار
ی مدت کوتاهی اوضاع میریزه بهم
چون همه فکر میکنن پر رو شدی
از دستشون در رفته همچی
و میخوان قدرت نمایی کنن
اما بسه دیگه
بزن ب کوچه علی چپ ب نشنیدن عمل نکردن
دعوا شد پاتو بکن تو ی کفش ک انجام نمیدم
و بگو هر کی باید کار خودش کنه
جاریتم شروع کن بی محل کردن کاری خواست انجام بدی طوری رفتار کن نشنیدی
مادر شوهرتم کم کم کاراش دیگه انجام نده نرو نیا
همسرتم سردی دیدی سردی کن
بی محبت بود بی محبت
گفت نمیخوامت ذوق زده نشون بده
مردا اینطورین بفهمن ناراحت میشی مدام تکرارش میکنن
تحمل کن چند وقت یواش یواش از جدل خسته میشن عادت میکنن ب رفتارات
و عادی میشه
و توام میفهمی هیچی یهتر از رفتار کردن برای دل خودت نیست
یعنی چی اینهمه حقارت تحمل کردی
میموندی خونه پدرت خدمت اونارو میکردی ک بهتر بود
حداقل از خودت بودن
ازدواج کردی پس حالا برای حقت بجنگ
و نترس
از طرد شدن
بهتر از حقارت