آخی عزیزم ناراحت شدم برات
منم اگزما دارم و دردتو میفهمم
اما بهتره ی جا در بیای کسی نمیتونه تو محبور کنه کلفتی کسیو کنی
تو نکن شوهرتم میخواد دعوا کنه بگو ازت شکایت میکنم یا نمیدونم هرچی ک میترسونتش
میدونم سخته ولی باید راهتو کم کم عوض کنی
خانوادتم پشتت نیستن نباشن اصن دور از جکنشون فک کن کسیو نداری چون کسیو نداری نباید توسری خور باشی ک
متاسفانه مشول اکثر دخترایی ک زود ازدواج میکنن همینه ک از روز اول یا سادن یا کم رو ب حرف گوش میدن و کم کم خانواده شوهره سوارشون میده ولی ی جا باید ب خودت بیای
نمیگم طلاق بگیر چون راه چاره نیست خیلیام واقعا شرایطشو شاید مناسب جداشدن نباشه اونم البته مشکلات خودشو داره
ولی ب شوهرت بگو من نمیخام دیگه حز خونه خودم جایی کار کنم چون وظیفم نیست توام نمیدونم زن گرفتی یا کلفت بی مواجب تکلیفمو روشن کن زن میخوای یا کنیز خانواده
با حرف زدن ممکنه درست شه
خودت نباید دیگه تن بدی ب هر خواسته ای هر مادرشوهری دوس داره عروسش کار کنه براش این تویی ک ارزش خودتو مایین بیاری یا ن
من خودم اصلا هیچ جا کار نمیکنم
شوهرم خواسته ازم خونه مامانش اشپزی کنم طرف بشورم ولی گوش ندادم
مامانشم خیلی حرف انداخته بهم ک کار کنم ولی مهم نبوده برام
ب شوهرمم گفتم ببین من خونه خودم ب اندازه کافی زحمت میکشن دیگه یک ساعت برم مهمونی دوس دارم استراحت کنم
هرکیم میاد خونم نمیخام کار کنه برام تمام اونم فهمید
من تو سال ۴ ازدواجمم واقعا شاید بگم ۳ سال دعوا داشتم
گیر ب لباس میداد ک چی بپوش چی نپوش ارایش نکن
میبردم خونه باباش ۲ سال اول شب میخوابید منم هرچی میکردم پا نمیشد بریم شبو تاصب گریه میکردم از دست کاراش
دعوا بزن بزن همه چی داشتم قهر
حتی بچمم ول کردم رفتم ی بار
اما الان ب خواستگ زدسیدم کم کمم قلقش اومده دستم و الان شاید بگم ۱۰ درصد مشکلات دارم ک اونم دیگه طبیعیه بین هر زنو شوهری
خانوادشم زیاد دخالت داشتن ک تو رو اونام درامدم حدشونو فهمیدن
بالاخره برای رسیدن ب خواسته هات باید ی مدت بجنگی
شوهرتم اگه خودتو بخواد کوتاه میاد اگرم نخواد ارزش نداره خودتو پیر کنی پاش