بابام به مامانم میگه زشتی

اگه وجدان داشته باشن اره.حداقل درخفا باهاش حرف میزنن که اکه کسی هست ولش کنه وبچسبه به زندگیش.

من۱۰،۱۵ سال پیش خیلی بچه بودم حس کردم بابام داره با منشیش که به بچگی خودمم میدونستم طلاق گرفته زیاد صمیمی شده.یبار که رفتم قم اونجا خواستم مشکلمون حل بشه نمیدونم چطدری ولی انگار خانواده بابام فهمیدن عمه و باباجون خدابیامرزم برخلاف مامانجون پدریم بابامو نشوندنش سرجاش.الان مامانم ناراحتی پوست داره بدنش لک سفید زده ولی بابام تیپو قیافش بهتره ولی عاشق مامانم.شبا حتما باید پیش مامانم بخوابه.برا عذام میگه باید پیشم بشینی تابخورم

نذر کن واگه میتونی سرکتاب بازکن براسون .به اون کسی که سرکتاب باز میکنه بگو اگه کسی هست گورشو گم کنه وباز بامامتنم خوب بشه.

اگه کسی باشه که کارش خوب باشه بدون نتیجه میگیری.

اینجا میگن خرافاته ولین حرفا ولی ابن چیزا واقعا هست.

شاید زتی جادوش کرده که مامانت توچشم بابات بد جلوه کنه.اگه اینجور باشه تا اخر عمرم بابات پشیمونم نمیشه از کارش

حتما برو.حتی اگه اونم نیومد خودت برای رضای خدا وزندگی مادرت تنها برو.اگه هم کسیو نمیشناسی یه مدت مثلا برو نمازجمعه یا مسجد محله تابهت اعتماد کنن بعد کمکم ازسون بپرس یکی که واقعا کارسو بلده بهت معرفی کنن.یا از همسایه یا اقوام شوهر ولی نگو برا کی میخوام بگو یکی از دویتام خواسته من بلد نیستم.فقط پیش رمالو جادوگر نریا.فقط دعا نویس کار بلد که پولتو هدر نده

اسی میشه این تاپیکو بعدن بترکونی؟؟خواهش

الان من برات گزارش میزنم یه۲۰ مین هی برو تا تاپیکای بقیه بگو خواهشا براتاپیک اخرم گزارش بزنید. تا میتونی توتاپیکا برو هرتاپیکی هی بنویس اینوولی قبلش بگو با اجازه اسی تا کسی بهت توهین نکنه

منم اینجور تاپیکاییکه نمیخوامو میترکونم