2777
2789
عنوان

تعریف های شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 519 بازدید | 39 پست
بله حتما میرم درماه های اینده اما روی موارددیگ هم ممکنه پیش بیاد چیزی ک مثلا برای من قابل یادگیری ن ...

اونم میتونی با هاش صحبت کنی مثلا من از اینکه از فلانی تعریف میکنی ناراحت میشم اینجوری یکم حس حسادتم میاد، الکی بگو یکم سیاست داشته باش ولی با زبون بهش بگو 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

والا من از اینکارا نمیکنم هیچوقتم نکردم بجاش خواهرشوهرم کلی بلده اما همیشه وقتی میشینیم شوهرم میگه خ ...


الهیییی قدر این اخلاقشو بدون

دوستان عزیز درخواست دوستی قبول نمیکنم حتی خانم

سیاست داشته باش خودتو بزرگ کن پیش همسرت با هر کاری ک توش حرفه ای هستی.از خودت تعریف بده اگه دیگران ...

مثلا چکار کنم؟؟؟

یامثلا چی بگم از خودم راجب چیزایی ک توش حرفه ای هستم؟

جلوش از کارای  یمرد دیگه تعریف کن مثلا از هنر تعمییرکاریش یا با سلیقگی مرده  جلو  ش ...

این کار اصلا به نظرم جالب نیست

چون طرز فکر آقایون با  ما کلی متفاوته

بهتره شما هم از خودت تعریف کنی و کارایی که دوس داری انجام بده هر کس تو یه کاری خبره تره دلیل نمیشه همه چیزو باهم داشته باشیم ولی تا میتونی کارایی که تو چشم هستن رو بیشتر تمرکز کن روش

بقول دوستان اگه بازم ادامه میده خیلی راحت و منطقی صحبت کنی. 

به نظرم بهش نگو حساسیتتو نزار متوجه بشه اتفاقا وقتی تعریف میکنه شما هم پشت بندشو بگیرو تعریف کن از جاریت. شما هم از هنر اقایون تعریف کن اگرم شوهرت معترض شد بگو تعریفی رو باید تعریف کرد مثل شما که از هنر خانما تعریف و تشویق میکنی . مرد بافهم و شعورشم دیدم اگر ازت آتو بگیرن تو سرت میزنن اونوقت بیشتر حرص میخوری.

عزیزم به جای حساسیت و حس بد و حسادت باید خودتو قوی و هنرمند کنی باید رو خودت کار کنی. اولا نگو که هیچی بلد نبودن چون گذشته ادما مهم نیست پیشرفت و حالشون مهمه. توام برو یاد بگیر. انواع کیک. و ژله و دسر. من چون همه اینارو تو خودم تقویت کردم شوهرم هر جا هم میبینه عادیه براش. شاید شوهر شما دوست داره تو یاد بگیری از قصد تعریف میکنه

روانشناسی کودک

اوایل ازدواجمون شوهرم خیلی از این کارها میکرد یه بار خواهر شوهرم برامون آش رشته فرستاد شوهرم با یه آب و تابی گفت آش فقط آش آبجیم اون آش موند تا فردای اون روز ناهار بخوریم من کلی ادویه و سرکه ریختم توی آش خواهر شوهرم آش رو گرم کردم گذاشتم جلوی شوهرم   

شوهرم دو تا قاشق از آش رو خورد و گفت این چیه بعد غذای خودمو آوردم خورد کلی ازم تشکر کرد بعد توی یه فرصت مناسب بهش راستشو گفتم همون شد دیگه بعد از اون از غذای هیچ کس تعریف زیادی نکرده

عزیزم به جای حساسیت و حس بد و حسادت باید خودتو قوی و هنرمند کنی باید رو خودت کار کنی. اولا نگو که هی ...

شما کلاس رفتی؟

خوبه بیشتر روی ژله کیک فینگرفود و شیرینی های مختلف کار کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792