من ۲۷ و همسرم۳۴
۹ ساله که ازدواج کردیم
رابطمون خوبه. ولی خوب تو همه زندگیا یه سری مشکلات هست. همسر من مهربونه ولی خیلی زود عصبی میشه و فریاد میزنه و به منو خانوادم توهین میکنه منم اکثرا سکوت میکنم هیچی نمیگم. از بچگیم از دعوا و دادوبیداد و عصبانیت میترسیدم
بهش گفتی ک ازدادزنش وتوهینش ناراحت میشی؟؟؟البته طرزه بیانم مهمه اول ازچندتاویژگی خوبش بگوبعدبگواگ ازچیزی عصبی شدی باارامش بهم بگی من خیلی بیشتردوست دارم
خواستی ازش انتقادکنی اول ازویژگیای خوبش بگویهوانتقادبشه نه تنهابدترمیشه بلکه ناراحتم میشه
چندبار بهش گفتم با آرامش هم بهش گفتم، من اصلا اهل جیغ و داد نیستم، ولی وقتی عصبانی میشه انگار همه چیز یادش میره خیلی مغروره
همش فکر میکنه خانواده من ازش خوششون نمیاد یا هر حرفی میزنن دارن مسخرش میکنن یا بهش تیکه میندازن
در صورتی که اصلا اینطور نیست. تو رفتاراشون خیلی مراقبن که همسر من ناراحت نشه
منونم حرفاتون آرومم کرد ولی میدونید من میگم حالا که لطف خدا شامل حالمون شده ما باید به خاطر این هدیه بزرگ خدا رو هزار بار شکر کنیم و هوای همو داشته باشیم . من قبول کردم که اشتباه کردم و از همسرم این انتظارو دارم که به خاطر نی نی مون کوتاه بیاد و لج و لجبازی نکنه
اشکال نداره درشرایط مناسب ک حالش خوبه مطرحش کن ازاین ترفندای زنونه ام پیاده کن😉 حتمایکم ذهنیتش بدشده نسبت ب خانوادت وقتی سرکاره پیام بده بهش بگومامانم برات فلان غذارودرست کرده میگه دامادم ازغذانیوفته،بگومیدونی وقتی نبودی بابام چی میگفت....بابام میگه خداروشکرک خداهمچین دامادی بهم دادودخترم یه همچین همسری داره،مدام ازاینجورحرفاازطرف پدرومادرت بهش بگوک این ذهنیتش ازبین بره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
