ميخواستم واسه تولدش جشن بگيرم سورپرايزش كنم ازونجايي كه ميدونم گير ميده گفتم تا قبل از اينكه مهمون دعوت كنم بهش بگم ،بهش گفتم گفت نه من از رقص و اينكه مو باز باشي خوشم نمياد،كلا منم گفتم نخواه،حالا همه فاميلن هيچ غريبه اي نيس،كاراش ديگه داره خستم ميكنه ،گير دادناي الكيش،الانم كلاس داشتم گفت بيام دنبالت بريم بيرون گفتم نميخوام ،اصن دلم نميخواد برم خونه
خوب نامحرمن
امروزم جمعه است بدجور دلم گرفته،گفتم نميخواد بياي فكر كردم مياد با اينكه گفتم ن ولي اصن انگار ن انگار
خب باید قبل ازدواج سر این موضوع توافق میکردین
کاش یکی منوببره بیرون😐😑😏
چه ضد حاله
فامیلن که نشد حرف
حتما به محرم نامحرم حساسه آره؟
خوب توهم میگفتی موهامو باز نمیکنم و جلوی مردا نمیرقصم حل میشد دیگه
عزیزم حق با شوهرته. خوب فامیل هم نامحرمند. شما که اینقدر دوستش داری که میخوای براش جشن بگیری خوب به عقیدش احترام بذار
باید با یکی ازدواج میکردین که مثل هم فکر کنین یا حداقل خط فکریتون به هم نزدیک باشه
حالا اون چیزی که برای شما سورپرایز و تفریحه برای ایشون مایه ناراحتیه
باهم مماشات کنین
خو عزیزم حتما باید سرت لخت باشه وقتی شوهرت دوست نداره یه شال بزار سرت لباستم یکم پوشیده باشه چی میشع مگه😐
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
