دومیشه
یه دخترداشتم عاشقش بودم وهستم
دلم پسرمیخوتست درست وقتی که رفتم دکتروایه رزبم نگوقبلش من حامله بودم
انگاردنیاروسرم خراب شدهمه بدنامه هام بهم ریخت
وفتی هم فهمیدم دختره دیگه بامرده هاهیچ فرقز نداشتم بخاطردخترم داشتم زندگی میکردم
تاخواستم بادخترشدنش کناربیام خدابایه چیزدیگه منوعذاب داد
چشماش
چشاش فووووووووووووق العاده ریییییزه خیییییلی
توعمرم چشم به این ریزی ندیدم
ذره ذره دارم آب میشم
وقتی میگن شبیه خواهرش نیست آتیش میگیرم
چشای دختربزرگم ماشالله درشت وخوشگله