....من درسم تموم شد و بعد عروسی اومدم یه شهر دیگه..یهو بیکار و تنها شدم ...همش گریه میکردم ...خیلی دنبال کار بودم ولی کار پیدا نمیکردم...تا اینکه بعد دوسال بالاخره رفتم سرکار و انقدررر حالم خوب شده بود..کلاس خیاطی میرفتم.خرید میرفتم....یادش بخیر روزای خوبی داشتم
الانم که که سرکار نمیرم و با بچه سرو کله میزنم دوباره همین حسا داره میاد سراغم