سلام،من 25سالمه و طبقه ی بالای خانواده ی شوهرم زندگی میکنم،من و شوهرم همدیگرو دوست داریم،ولی مشکلاتی هم داریم که اکثرش مربوط به خانوادش میشه،حرف زیاد دارم،ولی الان میخواستم بگم که برادرشوهرم همیشه مسته،یعنس دائم الخمره تقریبا و لاته،وشوهرمن مذهبیه برعکس برادرش،بعضی شبا داداشش مست میاد خونه و دختر شش ماهم رو بغل میکنه و میبوسه و بوی الکلش تا هفت تا خونه اونور تر میره،من توی چهرم مشخص میشه ناراحتم ولی نمیتونم چیزی بگم چون سرریع جبهه میگیرن،همیشه به شوهرم میگم تو بچه روازش بگیر ناسلامتی پدرش هستی، ولی شوهرم خیلی کم رو ه،واز خانوادش میترسه وهم میترسه ازش ناراحت بشن چون مامانشو خیلی دوست داره، ازمنم دفاع نمیکنه در مقابل اونا،نمیدونم چیکار کنم ،شما جای من بودید چه میکردید،این یکی از مشکلات من باخانوادشه،
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.