سلام.
من امشب مهمونی داشتم.دوستای خودم بودن.کلییی تدارک دیده بودم.از سالاد درست کردن و دسر درست کردن بگیر و ...
یهو پدر شوهرم سر زده اومد خونمون...😔پدر شوهرم ی شهر دیگن ک سه ساعتی با جایی ک ما زندگی میکنیم فاصلست.بنظرتون نمیتونست ی خبر بده؟؟؟در صورتی کمن شب قبل حرف میزدم باهاشون حرفی از اومدن نزد..منم مجبور شدم کنسل کنم مهمونی مو...آبروم رفت.کلی خجالت کشیدم...اخه یکی دو دفعه دیگه ک میخاستن بیان همینطوری یهو مهمون سر زده داشتم و نشد.میترسم با خودشون فک کنن من دارم میمیچونمشون.اعصابم خیلی خورده...قرار بود جوجه از بیرون بگیرم برنجشو خودم درست کنم.الان با ۲۰ پیمانه برنج ک خیس کردم چیکار کنم بچه ها؟؟؟
خیلی خستم.خستگی تو تنم موند اصن...😫😫😫😭😭😭