۲۰ روزه زایمان کردم
رفتم مهمونی با بچه
اینقدر این زنا حرف زدن بهم سرم درد گرفت، هی ایراد گرفتن
بچه ام سینمو نمیگیره، میدوشم
وااااااای که چقدر حرف زدن
دلم میخواست جوابشونو بدما! بگم به شماچه
اومدم یه خاطره از شب بیداریمون بگم، مادرشوهرم گفت واااای چقدر پسر منو اذیت میکنی شبا
واقعا نمیفهمنو حرف میزنن
پشیمونم بچه رو بردم!
نمیبخشمشون که ذره ای درک ندارن
نبخششش 🥴🥴
کاملا میفهمم اما در دهن مردم بسته نمیشه ما باید تحملمون بالا باشه
من اصلا نمیرم
همش میپیچونم
چیه آخه اکثرا یا دخالت میکنن یا غیبت
اقاااا كلا مهموني رفتن اعصاب ميخواد
منم الان تو مهمونيم انقد ايراد ميگيرن يعني خودمو كنترل كردم اشكم نياد
وای برگرد خونت
واقعا این مهمونی های زنونه معضلیه یه مشت زن بی سواد خاله زنک جمع میشن دور هم😐البتهه همه اینطور نیستنا نریزین سرم
چرارفتی اخه؟
دقیقا
خودمم زنم ولی اصلا جمع زنونه که غیبت و فضولی باشه دوس ندارم
با بچه بیست روزه نرو مهمونی
ما تا چله بچا درنیاد جایی نمی‌ریم.
حتی مهمونی دخترمم بعد چله‌اش گرفتم
منم حالم ب هم میخوره ازاینجور جمعا
منم از مهمونی زنونه بدم میاد تا جایی که بشه میپیچونم
حالتو درک میکنم...دقیقا اولین مهمانی زنونه منم همین بود...اووووف
