سلام .اسم من میتراست.توی یک خانواده فرهنگی بزرگ شدم.دختری با چشم های درشت و پوست گندم گون مثل جنوبیها.بسیار مهربون و احساساتی.منو منوچهر در دوره دانشجویی با هم آشنا شدیم .اون موقع اسم من محیا بود.اسم عوض کردنم ی داستان مفصل داره.منوچ پسر خیلی خوشگلی بود همه دخترای کلاس عاشقش بودن.بعدا فهمیدم دخترای فامیلشون هم عاشقش بودن.ی پسر بااعتقادات معمولی و خانواده معمولی .کلا همه چیزش معمولی بود .اما به شدت زیبا بود .مغرور بود و رفتاراش کاملا پسرونه .چیزی ک باعث جذب با خانمها میشه
خب
پربازدید امشبی تو
نمیدونم چرا از اسم منوچهر حس خوبی نمیگیرم
بخصوص وقتی مخفف میشه منوچ 😫😫
اسم بابای منم منوچهره
یکم واس اسم نامزدبودن زیادی گنده س
منوچهرابابدهمیشه باباباشن
خب خب حب
مث رمان ابکی ها میمونه
بازم قطره چكوني😬😕
خب
داستان زندگی تو میگی ؟
باید راجع به منوچ چیزهایی هم بهتون بگم اینکه خیلی نق نقو هست و گاهی به ی جیزایی گیر میده یعنی غیرتی میشه.خلاصه ما مثل دوتا کفتر عاشق بعد اشنایی هی پشت گوشی بق بقو کردیم.من توی دلم هزارتا قند سابیدم.خودمو منوچ رو تصور میکردم تو لباس عروس و دامادی.منوچ قوم ی هست.من جنوبی
ملوووچک😂😂
جان خودت زود بنویس خوابمون میاد
دقیقا رمانای تلگرامی اینجوری شروع میشه...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
