خسته شدم همش میگم کاش الان بچه دار نمیشدم نه اینکه از بچه ام سیر باشم نه خونواده شوهرم جونم و به لبم رسوندن نزاشتن اونجوری که میخوام بچه ام و عادت بدم خواهر شوهرام اصلا به حرفم گوش نمیدن پسرم و برمیدارن بغلشون راه میرن الانم عادت کرده شبا اونا راحت میخوابن من بدبخت باید تا ۳ نصف شب بگردونم تا بخوابه هر چی هم میگم میگن همه ی کارت یه بچه اس مگه چیکار میکنی نگه دار دیگه ولی شب که میشه اونا راحت خوابن و منم با وضع کمر دردم باید بچه بگردونم به شوهرم که میگم میگه تو مریضی مریضی فکری دارین چیکار کنم به نظرتون چجوری جلوشون وایستم دیگه نمیکشم کم کم دارم به خودکشی فکر میکنم
چقدر دوست داشتنی هستند، آدم هایی که شبیه حرف هایشان هستند..
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
همین پدر شوهرم نذاشت خونه اجاره کنیم میگه تا من زنده ام باید اینجا بمونین بخدا ۴ ساله ازدواج کردم حسرت به دل موندم یه بار اونجوری که دلم میخواد پیش شوهرم بگردم بهم ظلم کردن هیچ وقت نمیبخشمشون
چقدر دوست داشتنی هستند، آدم هایی که شبیه حرف هایشان هستند..
بنظرم وقتشه یه تغییراتی ایجادکنی،وقتی چیزی اذیتت میکنه ازش فرارنکن نگوخودکشی،به راه حل فکرکن،من اگه جای توبودم شب هابه هیچ وجه بچه روبرنمیداشتم حتی اگه خیلی گریه کرد،اولابزارچندباراینکاروشوهرت انجام بده مطمئن باش خودش خواهرشوهراتوسرجاشون میشونه،دوم اینکه بچت هم یادمیگیره روزمین بخوابه،بعدشم به کسی اجازه نده توتربیت بچت دخالت کنه وگرنه هیچ وقت نمیتونی ازپسشبربیای چون همیشه کسایی روداره که پشتشون پنهان بشه وحرف خودشوبه کرسی بشونه،درضمن نوه خاله های من هیچ وقت نصفه شب بیدارنمیشدن چون دخترخالم میگفت نمیتونستم ازخواب پاشم،اینجوری بچه یادمیگیره
گرنگهدارمن آن است که من میدانم،شیشه رادربغل سنگ نگه میدارد.خدایانی نی موبتومیسپارم.خودت ضامن سلامتی وخوشبختیش باش❤