سلام همسر شما از اونجایی که بیشتر ساعت روز در محل کارش هست و با همکارش یا افراد دیگر در ارتباطه تاثیرات نامطلوب میگیره و معمولا در محل کار صحبت از مشکلات هست و این مسائل در کنار دستمزد کمی که از کار به دست میاره خستش میکنه و باید در نظر داشت وجود آرامش و صمیمیت بیشتر به مسئله اقتصادی مربوط میشه اگر توان مالی کم باشه مشکلات به مراتب بیشتره. من خودم فرزند یک خانواده هستم که روز سال نو هم نه کسی داریم بریم خونشون نه کسی هست بیاد خونه ما و از دست من کمکی بر نمیاد چون من عامل ایجاد این مشکلات نیستم که کلید حلش باشم. فقط سعیم بر این هست جو خونه آرام باشه پدر و مادر از اینکه میبینن من بهشون توجه می کنم احساس امنیت و آرامش داشته باشن در شرایطی که هیچ آشنایی برامون نمونده از سر کار میام شب با وجود اینکه خسته هستم ظرفارو میشورم سفره جمع می کنم خرید خونه می کنم هرجوری شده فشار از روی خانواده برداشته بشه
قبلنا بابام برام ماهیانه پول میفرستاد. یه بار یه دعوای حسابی کرد که حق نداری دیگه ازشون پول بگیری. الان یعنی یه سوپر مارکت برم اگه بچه‌م بگه فلان چیز رو میخوام نمیتونم براش بخرم
نه شهریوری نیست. ببین منظورم از سرد، سردی توی احساس و عاطفه هست. هیچ وقت به من توجه نمیکنه. هیچ وقت تا حالا نشده تولدم یا سالگرد ازدواج یا روز زن کوچکترین چیزی برام بگیره. هیچ محبتی بهم نداره. توی این ۹ سال هیچ وقت نشده از در بیاد تو و سورپرایزم کنه
یک ماه پیش بهش گفتم یه کم پول بهم بده برم برای شب یلدا یه شومیز برای خودم بگیرم. با کلی ندارم ندارم آخرش یه کم پول برام ریخت به حسابم ولی گفت حالا نرو گرونه بذار یلدا تموم شه بعد برای عیدت بگیر. آخرش هم بچه ها مریض شدن گفت پولشو از کارتت بکش. خلاصه پول خرج شد. شب یلدا هم هیج جا نرفتیم
ببخشید من این موضوع رو واضح میگم من نظرم به شما نیست کلی میگم خانواده های ایرانی در رابطه با شروع یک زندگی اطلاعات ندارن و خانواده ها به این مسئله دقت نمی کنن. وقتی دو نفر میخوان ازدواج کنن باید ببینن شرایط مساعد برای زندگی سالم رو دارن یا نه روز های اول همه چیز خوبه دوستت دارم عاشقتم این حرفا ولی بعد از گذشت زمان زندگی سرد میشه و علت عمدش وجود مشکلات قبل از ازدواجه که شخص میاد ازدواج میکنه تا با ارتباط احساسی مدتی تسکین بگیره. بعد مسئله فرزند اینکه آیا میتونیم محیط سالم برای فرزند داشته باشیم یا نه بدون زمینه سازی فرزند هم توی این شرایط اضافه میشه و مشکلات بیشتر
بله ما شروع زندگیمون دانشجویی بود. همسرم دو سال دانشجو بود و بدون هیچ درآمدی. پدرش برامون خرجی میفرستاد. بعد دو سال سربازی رفت با درآمد اندک بعد هم همش گفت من سر هر کاری نمیرم. خداییش استعدادش هم داره. حالا خودش کارشو راه انداخته کلی هنوز به بار نرسیده. بقیه هم به خاطر کمک هایی که به ما میکردن حق هرگونه دخالتی رو تو زندگیم به خودشون میدن. حتی تو مسائل شخصیم و نوع پوششم و اعتقاداتم دخالت و اجبار میکنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
