اون طفلک بیشتر زن غیر طبیعی داره
همیشه مامانم اینا میومدن برام کلی خوراکی چیز میز بزووور بهم میخورندن
این سری خونه تنها بودم سرم گیج رفت حالا همزمان اتفاقی مادر شوهرم اومده بود بهم سر بزنه
مامانمم داشت باهاش تلفنی حرف میزد
من تا در و باز کردم با رنگ و روی داغون و سرگیجه انقدر ترسید زنگ زده بهراد اومده
منو بردن دکتر
باباش گیر داده بریم چکاپ شی سندروم نباشه
فقط خانواده خودم ک در جریان بودن ریلکس اند ( بنظر خودم اونا هم همیشه شلوغ میکردن این سری بخاطر ترسیدن اینا سعی میکردن ارومشون کنن)
انقدر مامان باباش بهش غر زدن این چه وضع مراقبت از دختر مردمه ، نمیفهمی باید حواست بهش باشه و.. ک من گفتم خوبم اینکه نمیدونست من حالم بد میشه خودم زنگ نزدم بهش اونا میگفتن پشت پسر ما رو نگیرر میدونیم حواسش نبوده
خیلی ماهن چون دختر ندارن و عشق دخترن کلا
خلاصه بیچاره شوهرم مجبور شده بمونه خونه😂