راست میگی درکت میکنم ما هم همسایه قبلیمون همینجوری بود تقریبا به مرز دیوانگی رسیده بودم.
باز الان یه پیرزنی اومده دردسرای خودشو داره امروز کله صبح اومده در زده شوهرم رفته دم در میگه برام آژانس بگیرین همسرم میگه آژانس که نیس الان دیگه اسنپم کله صبح روز جمعه مگه پیدا میشه
هیچی دیگه شوهرم حاضرشد بردش.
به نظرم زیاد حساس شدی. زندگی آپارتمانی این چیزا رو داره. ما همه واحدهامون نفری دوتا بچه دارن بچه ها همش با هم جمع میشن و سر و صدا میکنن یه همسایه هم داریم از یه ساعت شب به بعد یادشون میوفته با هم دعوا کنن اگه من بخوام حرص همه این چیزها رو بخورم که یه دقیقه هم نمی‌تونستم اونجا دووم بیار یه کم حساسیتت رو کم کن
صدای فین همسایه به اضافه صداهای دیگه تو خونه ما هم میاد ولی خوب تقصیر اون نیست تقصیر اون پیمانکاره خیر ندیده هست که دیوار رومثل پوست پیاز درست کرده
شوهر من بخاطر این مساعل از آپارتمان بیزاره
چند تا غلط املايي داشتي
انقدر عصباني هستي ترسيدم بگم
من از دست همسایه بلایی نبود سرم نیاد خونه نازنینمو زیر قیمت فروختم رفت رفتم الان ویلایی راحت شدم به معنای واقعی کلمه انشاالله خدا به همه آرامش بده
یعنی دیگه یه فینم نمیتونه بکنه تو چار دیواری خودش؟؟؟؟؟!!!
از حول دادن شوهرت میشه فهمید یکم بی اعصابی عزیزم.....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
