بعدش کوچیکه گفت منم میرم پیش بایا باآزانس فرستادمش رفت یهوخواهرم اومد اونم باکی بابرادری ک پنج ماهش پیش سزطلاق گرفتنم بهم گفت ج ن ده پونزده سالم ازم کوچیکنتره هیچ جا کسی همزاهیم نکردشوهرم شکایت سرقت چک کرد ازم اومدوسایلاموباماوربرد کشیداگاهی منو هیچ جا برادری کنارم نبودتنهایی طلاق گرفتم ولی امشب دیدم خواهرمواورو پیاده کرد بادخترکوچیکم وبزرگه روبرددوردودرنگوشوهزم بهش زنگ زده ک بیادختر فرارکزده ازدست خواهرت