الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من اگه به طلاق راضي نشم بنظرت دليل معقول بيارم بخاطر بچهام دادگاه بهم توجه ميكنه
یاد گرفتم وقتی تو موقعیت کسی نیستم قضاوتش نکنم اما اسی حرصم میگیره وقتی یه زن انقد خودشو دست کم میگیره و مرد از این موضوع سواستفاده میکنه..عوض اینکه خودتو داغون کنی یه زنگ بزن مادرشوهرت بهش بگو من تصمیمو گرفتم قبوله اما من نمیرم درخاست طلاق بدم خودش بره درخاست بده بیاد طلاقم بده بچه هاشم ببره نگه داره خودش منم میرم پی زندگیم...مطمعن باش این بچه ها با این سنشون یه هفته ای کلافشون میکنن و نمیتونن نگهشون دارن و به غلط کردن میفتن اونوق میان سروقت تو...خودم بچه دارم و کاملن درک میکنم دوری از بچه ها چقدر سخته اما ادم گاهی وقتا مجبوره بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کنه خودتو وابسته نشون نده قوی باش نزار کسی از وابسته بودن سواستفاده کنه برو پیش یه مشاور و ازش کمک بخاه..ارامش روزی زندگیت باشه دوست عزیز..
بچها من تا حالا خيلي باهاش راه اومدم ولي ما كوچكترين چيزي بينمون باشه سريع ميره ميزاره كف ديت مادرش ...
باید سیاست به خرج بدی و از اول طوریش میکردی نره دعواهاتونو به خونوادش بگه...
دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد... وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
راستم بگه هيچ زني بي غر ايراد گرفتن نيست منم دوتا بچه كوچيك دارم بزرگ ميكنم تك و تنها تو يه خونه نود ...
مردها بسیار انسان های راحت طلبی هستن.فکر میکنن اگه کوچیکترین اعتراضی بکنی یعنی غر زدی .سعی کن اگه به دروغ هم شده با خانوادش خوب باش..واینکه سعی کن بجای اعتراض کردن عملی انجام بدی..مثلا اگه ناراحتی که تو کارهای خونه کمکت نمیکنه بعش بگو بیا تا من عدا درست میکنم بچه ها رو ببر پارک.یا بیا ظرفها رو بشور.....درضمن حرف الکی میزنه هیچوقت با دوتادبچه طلاقت نمیده فقط نقطه ضعف دستش نده ..مثلا نگو بچه ها رو بهم بده...هر وقت چیزی پیش میاد بگو بچه هات مال خودت