کتاب رو ترور شخصیتی کردی😐
من بدترینش همین بوده که بچه بودم، مهمون داشتیم، ماماتم گفت اتاقتو مرتبط کن، من رفتم همه چیو خیلی شیک ریختم تو کمد، کلیدم نداشت، همینجور درشو به حالت پیش بستم
یچه مهمون اومد تو اتاق، یه راست رفت سر کمد درو باز کرد، یه کپه لباس و جزوه و خرت و پرت ریخت رو سروکله اش (کوچولو بود، پنج ساله فکر کنم)
مامانشم یکم ترسید، رفت کمکش کرد دربیاد، مامانمم به من چشم غره می رفت که یعنی واستا مهمونا برن کارت دارم
بعدشم که مهمونا رفتن... فوقع ماوقع😑